بهار در راه است.
از سر شيرواني هاي قرمز پاريس و كوچه هاي پيچ در پيچ تهران گذشتم و دوباره به كنار كاسه ي عدسم رسيدم، كه عدس هايش كم كم جوانه مي زنند و مي گويند كه بهار در راه است. ديروز به ديدن قشنگ ترين هديه ي بهار رفتم. ركساناي كوچولو با آن صورت شرقي اش همه ي خاطرات مادرش را در سر دارد. ركساناي كوچولو با آن موهاي سياهش مي گويد كه مادري دارد از دياري ديگر. چشمان ركسانا به مادر مي گويد كه ديگر تنها نيست. براي ركسانا كه هديه ي بهار است، براي همه ي آرزوهايي كه در دل دارم و براي همه ي آناني كه دوستشان دارم، سبزه مي گذارم.
سري به كاسه ي عدس بزنم، پرده را كناري بزنم. امروز بايد خانه تكاني كنم. عدسها جوانه زده اند، تا آمدن بهار چيزي نمانده است، بايد خانه را آب و جارو كنم. مي دانم براي من هم هديه اي دارد.
من هم عدس سبزاندم با یه بغل دلتنگی در دل ... عیدتون مبارک باشه ، پیشاپیش .
عيدتون مبارك. عيدي داش حسام يادتون نره. اگه اونجا شكار موسي كوتفي قدغنه براش عيدي بفرستم!
عیدت مبارک باشه دینای گلم انشا...همیشه خوش و سلامت باشی
سلام توت فرنگی جان. ۱- هنوز عید نشده عید رو تبریک می گی؟ ۲- عمو توت فرنگی خودت باید عیدیمونو بدی. ۳- یه موسی کوتقی خوشگل از پاریس برامون بفرست.
سلام دینا جان سال نو مبارک
شب عیده .... گفتم بیام دوباره تبریک بگم عید رو ...
سلام دينای عزيز سال نو تون مبارک ! اميدوارم هميشه و هر کجا که هستيد شاد و سلامت و موفق باشيد. به اميد ديدار مجدد و با اميد خبرهای خوش!